دلـم گرفتــه اسـت یــا دلـگیــرم یـا شایـد هـم دلـم گیـر اسـت
نمــی دانــم …
اصـلاً هیــچ وقـت فــرق بیــن اینــها را نفهـمیــدم
فقـط مـی دانـم دلـم یـک جـوری مـی شـود
جــوری کـه مثــل همیــشـه نیــسـت
دلـم کـه اینـطــور مـی شـود ، غصـه هـای خــودم کـه هـیچ ،
غصـه ی همــه ی دنیــا مـی شـود غصـه ی مـن
بعــد دلــم بـدجــور غروب زده میشود
اون وقتایی که پنــــــــج دقیقـه در حاله تایـــــپ کردنم،
و دســــت آخر فقـط یه شـــــکلک غمگـــین میذارم...
خیلی غمگــــــــینه ....
خیـــــــــــلی
گاهــــــــــــــی
یه جور غمــــی تو دلتـه که هرچی می گردی دلیلــــشو پیدا نمیکنی !
این جـور غــــــــم ها بیشـــــتر از ناراحتـــــــــــی ،
آدمـو کلافـــه می کنه !
"دکتر الهی قمشه ای"
گاهی دلم میخواهد با انگشتم گوشه لبشان را بالا ببرم شاید خنده یادشان بیاد
این که کاری از دستم بر نمی آید
اینکه زورم به دنیا نمی رسد تلخ است
خیلی تلـــــــــــــــــــخ
فقط هیچ چیز جالبی اون بیرون وجود نداره...
حالمـــــــان خوبــــــــــــ است ، غـــــــــم کم می خوریم ...
کــم که نه ، هر روز کـم کـم می خوریم .
من نمی دانم کـجا رفتم به خـواب ...
از چه بیـدارم نکردی آفتابـــــــ ؟
خنجری بر قلبـــــ بیمارم زدند ...
بی گنـاهی بودم و دــ ارم زدند .
بعد از این با بی کسـی خو می کنم ...
هر چه در دلــــ داشتم رو می کنم .
دــ ردــ می بارد ، چو بـدتـر می کنم ...
طالعـم شوم است ، بـاور می کنم .
عشـق آخر تیشه زد بر ریشـه ام ...
تیشه زد بر ریشه ی اندیـشه ام .
عـشق اگر این است مـرتد می شوم ...
خوبــــــ اگر این است ، من بـد می شوم ...!
چه ســوزناک میزند امـشب
عقربـه سـاعت
سـمفونی روزمـرگی ها را
به گـمانم او هـم خسـته است
خسـته از ایـن تکـرار
خسـته از مـن
خسـته از شـمارش ثانـیه هـای مثـل هم!