چه ســوزناک میزند امـشب عقربـه سـاعت سـمفونی روزمـرگی ها را به گـمانم او هـم خسـته است خسـته از ایـن تکـرار خسـته از مـن خسـته از شـمارش ثانـیه هـای مثـل هم!