بازم سلام
چند شب پیش نشستم یه داستان کوتاه(به قول آبجیم متن)نوشتم تو سایت هم گذاشتم ولی از اون جایی که مرض دارم فعلا نمیذارم
بله دیگه گفتم فقط یه اطلاع رسانی کرده باشم
از ظهر تا حالا دارم آهنگ دروغ دوست داشتنی مرتضی پاشایی رو گوش میدم انصافا قشنگه
خوب دیگه امری ندارم
فعلنات
چند وقت پیش تو امضای یکی یه جمله دیدمممم و از اون موقع دارم فکر میکنم.......
خیلی فکر میکنم ولی به نتیجه ی خاصی نمیرسم.....
شما میدونید توی دنیا چند تا دیوونه وجود داره؟؟؟
اصلا تعریف دیوونه رو کی میدونه؟؟؟
دیوونه به کسی میگن که عقل درست و حسابی نداره و کار های غیر معقول انجام میده....
این تعریفی هست که خیلی ها از دیوونه دارن...
ولی به نظر من کسی که به خاطر رسیدن به هدفش هر کاری میکنه و حرف دیگران براش مهم نیس....
سلام سلام
یه داستان کوتاهه.....به نظر خودم واسه گروه سنی زیر 5ساله
ببخشید دیگه
اگه خوندید نظر هم بدید لطفا
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ.
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺭﻩ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ...ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ...ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺷﺪﻡ.
ﺗﺎﺯﮔﯿﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ...ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﻭ ﺗﺸﻨﮕﯿﻢ ﺑﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻣﯿﺸﻪ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﯿﻪ...ﻫﻤﺶ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﻭﻧﻢ....
ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪﻩ ﺗﺮ ﺷﺪﻡ...ﻭ ﺣﺘﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﮔﺮﻡ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﯼ ﮐﺮﺧﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺘشﻮﻥ ﺑﺪﻡ...