چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام
چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

میخندم


می خندمـــ !

تظاهـــــر به شـــادی میـ ـ ـکنم !

حرفـــ میزنمـــــ مثلـــ همه ...

اما ...

خیلیـ وقت استـــــ مرده امـــ !

خیلیـ وقت استـ دلم می خواهد روزه ی سکوتـــــ بگیـرم !

دلم می خواهد ببـــــــارم ...

و کسیـــ نپرسد چرا . . .

این روز ها


این روزها زیادی ساکت شده ام،

نمیدانم چرا حرفهایم،

به جای گلو،

از چشم هایم بیرون می آیند

میگویند!

میگویند آخر خنده گریه است،

بهانه ای برایم جور کن تا بخندم...

بغض بدی در گلو دارم!

گاهـــی


بغض ها را گاهی باید قورت داد،
اشک را تف کرد بیرون،
و در را به روی همه بست....
گاهی هیچ چیز ارزش دچار شدن ندارد!

اینم شد زندگی؟

خنده های زورکی!

اشکای یواشکی

اینم شده زندگی؟!

درد دل


سیگار بکش...

مست کن...

بغض کن...

گریه کن...

اصن دق کن...!!!

ولی با ادم بی ارزش درد و دل نکن...

مجبورید


گاهی فقط مجبورید لبخند بزنید
  اشک هایتان را پاک کنید
و تظاهر کنید همه چیز خوب است!

آغاز

زندگی اگر خوب بود

با گریه آغاز نمیشد!

آزمایش

کاش یه آزمایشی،به نام آزمایش اشک وجود داشت!

آدم یه قطره اشکشو به آزمایشگاه میداد

و چند روز بعد میفهمید دقیقا مشکلش چیه،

دکتر بش دارو میداد...

قرص میخورد و خوب میشد...

واقعی خوب میشد!

سرشارم

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم…

یه دل گرفته…

یه زندگی پر از خالی…

من سرشارم از تنــهایـــــــــی…