چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام
چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

دو کلمه


همیشه دو تا کلمه هست که حرف های زیادی برا گفتن دارن

باید نحوه معنی کردنشان را اموخت

یکی

سکوت

و دیگری


سه نقطه ...

سلامتی خودمون

به سلامتــــــــــی خودمون،

که دیگه نه بحــــث میکنیم،

نه توضیـح میدیم،

نه دنبال دلیــــل میگردیم،

فقط نگــــــاه میکنیم

و سکـــــوت میکنیم

و آروم فاصــــــله میگیریم...


سلامتی


سلامتی اون لحظه که دلــــــــت از همـه دنیا گــرفته،
نه کسـی رو داری باهاش درد دل کنی،
نه دلـت میاد کسـی رو ناراحـت کنی،
سکـــــــتوت میکنی و فقط یه لبــــخند به خـدا میزنی...


سکوت




چند وقتـےست

هر چـہ مـےگردم

هیچ حرفـے بهتر از سُکوت پیدا نـِمـےکنم

نگآهم امٌـآ . . .

گاهـے حرف مـے زند

گاهـے فریــآد مـےکشد

و من همیشـہ بـہ دنبال کسـے مـےگردم

کـہ بفهمد

این نگآه خستـہ

چـہ مـےخوآهد بگوید

خیلی سخته

خیلی ســــــخته وقتیـــــــ آسـمون دلت ابریه ولی با صدای بلند می خندی تا صدای طوفانی که همه وجودتو داغـون کـرده شنـیده نشه

خیلـــــی سـخته وقتی مـدام پلــک مـیزنی تا ســـــــدی باشـند جلـوی اشـــکات تا سـرازیر نشند

خیلی ســخته وقتی یه دنـــیا حـرف ناگــفته داری ازتـــ  می پرسـند چـرا اینقـد سـاکتی بگـی حرفـ برا گفـتن نـدارم

دلم کمی خدا میخواهد


دلم کمی خدا میخواهد
کمی سکوت...
کمی دل بریدن میخواهد
کمی اشک....
کمی بهت...
کمی آغوش آسمانی...
کمی دور شدن از این آدمها
کمی رسیدن به خدا!

بعضی آدم ها...


بعضی آدم ها همیشه ناخواسته متهم اند!
به خاطر سکوتشان،
کاری به کار کسی نداشتنشان،
خلوتشان،
اتاقشان،
استراحتشان،
روی پای خود ایستادنشان،
دوست داشتنشان!
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بد تر اینکه
زود فراموش میشود خوبی هایشان

آدم ها...


آدم هـــــــا...

فـرامـوش نـــمیکــــنند ... !!

.

.

.

فــــــــقط ...

دیـــگر ســـــــــــــــــــــاکت میشـوند ...

هـمین....!


به قول دوست عزیز...


میخندم


می خندمـــ !

تظاهـــــر به شـــادی میـ ـ ـکنم !

حرفـــ میزنمـــــ مثلـــ همه ...

اما ...

خیلیـ وقت استـــــ مرده امـــ !

خیلیـ وقت استـ دلم می خواهد روزه ی سکوتـــــ بگیـرم !

دلم می خواهد ببـــــــارم ...

و کسیـــ نپرسد چرا . . .

سکوت میکنم


سکوت میکنم...

بگذار حرف ها آنقدر یکدیگر را بزنند تا بمیرند!

والا