یک آهنــگ که هزاران بار در خـواب و بیـــــداری تکـرار میشود،
لحظـــه هایی که با زور میـگذرند،
دلـی که حتـی با لـوله باز کـن هم باز نمـیشود،
چشـمهایی که لحـظه ای بارانـشان قطـع نمیشود،
دیگـر چه میخـواهی بدانـی از حالــم؟!
سلامتی اون لحظه که دلــــــــت از همـه دنیا گــرفته،
نه کسـی رو داری باهاش درد دل کنی،
نه دلـت میاد کسـی رو ناراحـت کنی،
سکـــــــتوت میکنی و فقط یه لبــــخند به خـدا میزنی...
امشب آرام ترین
لحظه ی دلگیر کننده ی ناب دنیاست!
برای من
برای چشم هایم
برای درد هایم
ای کاش خـــــــــدا کاری کند...
آی سهرابــــــــــــــ!
خانه ی دوسـت باشـد طلـبت!
دل مـن ســــخت گرفتـــست بگـو شـانه ی دوسـت کجـاست؟!
روزام دلــــــــگیر
شبام کابـــــوس
حالـم خراب
تکرار یه آهنــــگ تکراری
خوردن انـواع غـم و غـصه
باریـدن هر لـحظه
اینم زنــــدگی من...
من راه مــیرم...دلــم میگیره!
میــخندم...دلــم میگیره!
گریــه میکنم...دلــم میگیره!
تنـهام...دلــم میگیره!
دور و برم شــلوغه...دلـم میگیره!
حرفـــ میزنم...دلــم میگیره!
حرفــ نمیزنم...دلــم میگیره!
اونوخت تـــو به ایـــــن میگی زنـــــــــــدگیــــــــ ؟؟
دلت که گرفته باشد، با صدای ترانه که هیـــچ،
با صدای دوره گرد و دست فروش هم گریــــه میکنی!
هزار بار دیگر هم که از شانه ای،
به شانه ی دیگر بغلتی،
این شب،
صبح نمیشود
اگر دلت گرفته باشد...
دلتـــــــــــــــــــــ گرفته باشه،
روز تعطیـــــــــــــــل باشه،
غروبـــــــــــــــ باشه،
بارونــــــــــــ هم بیاد،
احساس میکنی بلاتکلیفــــــــــــ ترین آدم دنیا هستی!