چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم
رفتم یه کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری تو اون اینترنت بی صاحاب برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
بابام کلا محلم نذاشت
خواهرکوچیکم هم داشت از خوشحالی بالا پایین میپرید و میگفت اخ جون ریحون بمیره اتاقش مال من میشه
:|
اوووخییییییییی