گاهی
احساس میکنم روی دست خدا مانده ام!
خسته اش کرده ام...
خودش هم نمیداند با من چه کند...
گاهی وقتا اونقدر خسته میشی که حوصله توضیح دادنم نداری،میذاری هر جور دوست دارن برداشت کنن
کلا دیگه هیچی برات مهم نیست!
ﻧﺸﺴﺘﻢ....
ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ...
ﺩﯾﮕﺮ ﻗﺎﯾﻖ ﻧﻤﯿﺴﺎﺯﻡ...
ﭘﺸﺖ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﻫﺮ ﺧﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﺷﺪ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ....
ﻗﺎﯾﻖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ....؟؟
ﻣﺮﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ......!
کسی که توحرفاش زیاد میگه بیخیال بیشتر از همه فکر و خیال داره فقط دیگه حال و حوصله بحث و صحبت نداره
منو میگه