چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام
چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

به کدام سو میروی؟


انسان نقطه ایست بین دو بی نهایت:

بی نهایت لجـــن

و بی نهایت فرشـــته

بنگر به کدام سو میروی!

دکتر علی شریعتی

عاشق اینم


من فقط عاشق اینم

حرف قلبتو بدونم،

الکی بگم جدا شیم،

تو ام بگی باشه جدا شیم!!!

:|:D

تقلب:))


داشتم برای امتحان دانشگاه ،

تو خونه تقلب مینوشتم

خواهرم به مامانم به شوخی گفت :

ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!!

مامانم موند چی بگه ،

اومد تقلبو پاره کردو گفت :

ما تو این خونه نماز میخونیم :O:D

کنکور:))


اونایی که به university میگن uni...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

مثلا به کنکور چی میگن؟؟

هااان؟؟!؟:D=))

بستنی پاک!


رفتم سوپری محله، میگم عاغا!این بستنی پاکه؟
میگه نه ظهری جیش کردم توش:l
یادتون باشه ملت اعصاب ندارن

افسردگی

افسردگیـــــــــــــــــ بهاییست

که آدم برای شناختـــــــــــ خود میپردازد.



هر چه عمیقــــــــــــ تر به زندگی بنگری،

به همان مقدار هم عمیق تر رنجــــــــــ میبرد..


:)






خودم درست کردم

من کیستـــم؟؟


من« دوشیزه مکرمه» هستم، وقتی زن ها روی سرم
قند می سابند و همزمان قند
توی دلم آب می شود

... من «مرحومه مغفوره» هستم، وقتی زیر یک سنگ
سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و
احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم

من «والده مکرمه» هستم، وقتی اعضای هیات
مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی
20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند

من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم، وقتی
شوهرم برای اثبات وفاداری
اش- البته تا چهلم- آگهی
وفات مرا در صفحه اول
پرتیراژترین روزنامه شهر
به چاپ می رساند

من «سرپرست خانوار» هستم، وقتی شوهرم چهار
سال پیش با کامیون قراضه اش
از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره
خوابید

من «مجید» هستم، وقتی در ایستگاه چراغ برق،
اتوبوس خط واحد می ایستد
و
شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند

من «بی بی» هستم، وقتی تبدیل به یک شیء
آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه
هایم تیک تیک از من عکس می گیرند

من «مادر» هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار
می گیرم چون آن روز به یک
مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست
نکرده بودم

من «مامانی» هستم، وقتی بچه هایم خرم می کنند
تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم

من «ننه» هستم، وقتی چارقدم
را با سنجاق زیر گلویم محکم
می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش
بگوید من مادربزرگش هستم... به
آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم

دامادم به من «وروره جادو» می گوید

حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا می زند

من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم
با این و آن می جنگم

مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما
معرفی میکند
من کیستــــــم ؟!

پشیمانی


مادرمــ میگفت:
عاشـــقی یکـــ شـب اسـت و پشـــیمانی هـزار شـب!
اما حـالا هــزار شـب اسـت پشــیمانم
که چـرا یکــ شـب عاشـقی نـکردم!

علی شریعتی


پرسش اصلی


پرسش اصلی این نیست که آیا زندگی پس از مرگ هست...

پرسش این است که آیا شما پیش از مرگ زنده هستید...!!

*شاملو*