چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

سخت است


سخــت است

درکـــ کردن دختری که

غم هایش را خودش میداند

و همه تنها لبخندش را می بینند

و هیچ کس جز همان دختر نمی داند

که چقدر تنهاست که چقدر می ترسد:

از باختن ، از اعتماد بی حاصلش ،

از یخ زدن احساس و قلبش و از زندگی

خیلی بده....


خیلــی بده احـساس کنی مثل دارویـی...

فقـط وقتی حالــشون بده میان سـراغت و ازت اســتفاده میکنن...{-76-}

فاجــعه



فاجعــــه یعنى… آنقدر در تو غــرق شـــده ام
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــق یعنى همین…

خــــاصـــ


همـہ چیـزش פֿـآصــہ
لبخنـבش
تیپش
رفـتارش
اפֿــلاقـش
اפــساسـاتـش
בوسـت בاشتـنش؛
مـפֿـاطب نبوבہ ڪـہ פֿـآصـ باشـہ
פֿـاص بوבه ڪـہ مـפֿـاطب شـבه

خسته ام...



خَسته ام….!
امـا تَحمـُل مـی کُنــم…
خُدایــا روزِگارت با من و احساسم بد تـا کـرد...!

فرض میکنم...


فرض می کنم!
تو..


خیلی دوستــــــم داری …

همینقدر که من دوستت دارم …

و یکی از همین روزها

... دلت برای روز های قشنگمون تنگ می شه …
فرض می کنم …
هیچ وقت بی تفاوت نبودی،
و تمام این ساعت ها
که نبودی
به یادم بودی …!
فرض می کنم..
دنیا هنوز آدم های احساساتی مثل من رو دوست داره …… !
و تو..و تـــو….
همین لحظه
دلت برای یه ثانیه از اون روزهایی که با من بودی سخت تنگ می شه …
فقط فرض می کنم ….. همین.........

تنفر

من خیلی “با احساسم”

ولی یادت نره ؛

تنفرم یه حسه … !