چرک نویس عزیزم
چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی امچرک نویس عزیزم
چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی امیه آدمایی هستن
هروقــت ازشــون بپرسی چــطوری؟ میگــن خــوبم..
وقــتی میبــینن یه گنجــشک داره رو زمیــن دنبــال غــذا میگــرده ,
راهشــون رو کج میــکنن از یه طــرف دیگــه میرن کــه اون نپره ...
...
همیــنایی که تو ســرما اگه یخ همــــ بزنن، دستتو ول نمیــکنن بــزارن تو جیبــشون ...
ــ
اونــایی که تــو تلفــن یهــویی ســاکت میــشن
ایــنایی که همیــشه میخــندن
اینــایی که تو چلــه زمســتون پیشنهاد بستــنی خوردن میدن
همــونایین کــه براتون حاضــرن هرکاری بکنن
اینــــا فرشــــتن ...
تــو رو خدا اگه باهــاشــون میریــد تــو رابطه، اذیتــشون نکــنین ...
تنــــهاشونــم نزاریــن؛ داغــون میــشن
خیلی بده....
خیلــی بده احـساس کنی مثل دارویـی...
فقـط وقتی حالــشون بده میان سـراغت و ازت اســتفاده میکنن...
مــا
مــــــــــا نســـل بدبــختی هستیــم
دستمــان به مقصــر اصلــی نمیرســد
از یکدیگــر انتقـــــام میگیریم!!
عباســ معروفیــ
تلخــه
چقدر تــلخه...
به هـمه آرامــش بدی...!!
ولی وقتی خـودت یه شـونه ی گرم،
واسه دلتنـگیات بخوای،
هیچکــس کنارت نباشه...
هیـــچــکس!
مهم نیس
مهم نیســت اگر انسـان،
برای کـسی که دوســتش دارد غــرورش را از دســت بدهد...
اما فاجــعه است
اگر بــخاطر حفــظ غـرور، کسـی را که دوسـت دارد از دسـت بدهد...
فاجــعه
فاجعــــه یعنى… آنقدر در تو غــرق شـــده ام
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــق یعنى همین…
فراموشت میکنم
مخــــاطــب خــاصـــ
تـــــنها زمانی فراموشـت میکنم که بالای ســنگ قبــرم با افســوس بگویی:
کــاشــــ بــودیـــ!!
شک نــکن
شکــــــــــ نداشته باش...
کسـی که نگـاهت را نمیـفهمد،
توضیــــح های طولانـی ات را هـم نخــواهد فهـــمید..
روزگاار
هی روزگــــــــار من به درکــــــ...
خودتــ خستــه نشدی از دیدن تصـویر تکـراری درد کشیدن مـن؟؟
شک نکن
اگه یه روز صــبح بیــدار شدی،
دیدی شـــــــــادی،
غمـــــــی نداری،
همه چی ردیـــــــــفه،
همه چی بر وفــق مـــراده،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شکــ نکـن مـــــردی