چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

دلم یک غریبه میخواهد


دلم یک غریبه میخواهد،
بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هی حرف بزنم و بزنم
تا کمی کم شود این همه بار...
بعد بلند شود و برود...نه نصیحتی،نه نظری
انگار نه انگار...

زندگی چیست؟


زندگی چیست؟؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

زندگی؟؟؟

.

.

.

.

نمیدونم،سوال بعدی...

کااش


کااااش زندگی هم مرخصی ساعتی داشت!

خدایــــــــی

دنیا


دنیـــــــــــــــا،

ترتیبـــــــــــی داده که به ترتــــــــــیبــــــــــــــــــــــ،

ترتیبــــــــــــــــ همه داده بشه!

سراغ مرا هیچکس نمیگیرد!


ببین،سراغ مرا هیچ کس نمیگیرد!
مگر که،نیمه شبی،غمی،دردی،غصه ای...!

آغاز

زندگی اگر خوب بود

با گریه آغاز نمیشد!

گاهی


گاهی فقط مجبورید لبخند بزنید،وانمود کنید همه چیز خوب است،اشک هایتان را پاک کنید و بگذرید...

کاش

کاش میشد از زندگیم استفا داد...

گاهی وقتا...


گاهی وقتا اونقدر خسته میشی که حوصله توضیح دادنم نداری،میذاری هر جور دوست دارن برداشت کنن
کلا دیگه هیچی برات مهم نیست!

حرف زیاده

پشت سرم حرف زیاده...
خیالی نیس!

سگی که منو نمیشناسه زیاد واق واق میکنه|:



سخنی از دوست عزیز!