دیـگـــر . . .
نـه بـــحـــث مـیـکـنـــم ! نـه تـوضـیــــح مـیـخـــواهــم !
نـه تـوضـیـح مـیـدهـــم ! نـه دنـــبـال دلـیـل مـیـگـردم !
فـقـط مـیـبـیـنـــم ،
سـکـوت مـیـکـنـم و فـاصـلـه مـیـگـیـرم . . . ! ! !
چند وقتی است وقتی از سر سفره بلند میشوم مادرم میگوید:
تو که هنوز چـــــیزی نخورده ای!
کاش میدانست آنقدر بغض هایم را هر ثانیه میجوم که دارم:
مـــــی تـــــرکـــم!
با سکــــوت خیلی از مشکلها خودبه خود حــل میشه
چقدر سخته وقتی ازت میپرسه " ناراحت شدی؟ "
اشک از چشات بریزه و بگی " اشکال نداره " ...
شکلکای بلاگ اسکای هم ک عوض شده!!
خیلیم خووب!
همون چند لحظه ای که طول میکشه،
تا مسیج رو باز کنم و ببینم تو نیستی،
امیدواااار ترین آدم دنیام...!