دلم یک غریبه میخواهد،
بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هی حرف بزنم و بزنم
تا کمی کم شود این همه بار...
بعد بلند شود و برود...نه نصیحتی،نه نظری
انگار نه انگار...
گاهی دلت میخواد
همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری
یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی:
نه،هیـــــــــــــــــــــــــــچی