چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

گاهـــی


بغض ها را گاهی باید قورت داد،
اشک را تف کرد بیرون،
و در را به روی همه بست....
گاهی هیچ چیز ارزش دچار شدن ندارد!

درد دل


سیگار بکش...

مست کن...

بغض کن...

گریه کن...

اصن دق کن...!!!

ولی با ادم بی ارزش درد و دل نکن...

گاهی دلت میخواد...

گاهی دلت میخواد

همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...

میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری

یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!

اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی:

نه،هیـــــــــــــــــــــــــــچی

دست نزن

به دلتنگی هایمـــ دست نزن...

می شکند بغضــمـــــ یک وقت !!

آنگاه غرقـــــ می شوی در سیلابـــــ اشکهایی که...

بهانه ی روانــــــ شدنش هستی...!

خدا میشود بیایی؟؟

خدایا آغوشت را امشب به من میدهی ؟

برای گفتن حرفی ندارم ولی برای شنیدن حرفهای تو گوش بسیار ...

میشود من بغض کنم؟

تو بگویی مگر خدایت نباشد که اینگونه بغض کنی ..

میشود من بگویم خدایا ؟

تو بگویی:جان دلـــ..؟

میشود بیایی ؟؟؟؟

باران امشب

بغض هایم را

به آسمان سپرده ام

خدا ب خیر کند

باران امشب را!

غروب جمعه

ﻪ ﺳﻼﻣﺘـــــﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﯾﮑــــــــــــﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ...

ﺑﻐـــــــﺾ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻔﻤﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...

ﺧﯿﻠـــــــــــــﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻢ ...

ﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮﻩ ﻏـــــــﺮﻭﺏ ﺟـــــــﻤﻌﻪ ﺍﺳﺖ . . .

بغض و خنده

ﺍﮔﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻐﺾ ﺑﺨﻨﺪﯼ
ﺑﺪﻭﻥ ﯾﻪ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ
ﯾﻪ ﻧﻤﻮﻧﺶ ﺧﻮﺩﻡ

میکشمت

کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم ،

بغلم میکرد و میگفت گریه کنی میکشمتا …