-
یه وقتایی
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:39
یه وقتایی یکی یه چی میگه... حتی شاید بی منـــظور، یا از روی عصـــبانیت، شایدم به شــوخی... ولی همون یه حـــرف یه عمر تو ذهن آدم میمونه...
-
تصمـــیم
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:37
یه تصمیمی گرفتم...! این دفه که گذشت ولی دفه دیگه دندونم خراب شد، میگم همه دندونامو بکشن، دست دندون میذارم:| والا بخدا... دهنم آسفالت شد اندر احوالات ریحون دندون پزشکی رفته!!
-
کاش بمیرم
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:36
وقتی یکی میگه "کاش بمــــیرم" نگو خدا نکنه! نگو چقد نا امیـــــــــد و افسرده ای! فقط از تــــــــه دل بگو "آمیـــــــــــن" باور کن اون آدم به آخر خط رسیده که آرزوی مرگ میکنه...
-
فراموش شدم...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:34
تصمیم گرفتم کـــمیاب شوم، شاید دلی برایم تنــگ شود! ولی افســوس... فراموش شدم!
-
حرفها
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:33
حرفهـــــــــــا گاهی از زبالـــــــه های هسته ای هم خطــــــــــرناک ترند! هیچ جا نمیشود چالــــــــــشان کرد!
-
بعضی وقتا لازمه...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:32
بعضـــــی وقتا لازمه که تکلیـــــــفتو با خودت روشن کنی، رودرواســــــی ها رو بذاری کنار، مثه یه کــــــــــوه قوی باشی، قاطـــــــع و اســــــتوار، گوشیـــــــو بذاری کنار و بـری دســشویی
-
جو گرفته....
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:31
روی زمینی زندگی میکنیم که خودشو "جــــــــــو" گرفته!!! تکلیف آدماش دیگه معلوومه!! والاااااااااا
-
امروز...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:30
امروز50 متر دنبال تاکسی دوییدم، بعد راننده نگه داشت گف میخوای سوار شی؟؟ گفتم نه داداش،فقط میخواستم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم
-
سر کوفت...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:29
"از کپک هم پنی سیلین ساختن ولی تو آخرشم به هیچ دردی نخوردی!!!" از سری سرکوفت های مامانم به من
-
زرتشت!
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:29
از زرتشت پرسیدند:زندگی خود را بر چه بنا کرده ای؟ گفت چهار اصل! اول:دانستم که رزق مرا،دیگری نمیخورد،پس آرام شدم، دوم:دانستم که خدا مرا میبیند،پس حیا کردم! سوم:دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد،پس تلاش کردم چهارم:دانستم که پایان کارم مرگ است،پس مهیا شدم!
-
اعتراف
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:28
اعتراف میکنم، یه بار سر کلاس خواب بودم، استاد اومد بالا سرم، بیدارم کرد گفت خواب بودی؟ منم هول شدم، گفتم نه استاد،دراز کشیده بودم!!! هیچی دیگه بچه ها داشتن دسته صندلیو گاز میزدن
-
چه وضشه؟!
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:27
ملت از خونه،زنگ میزنن بیرون،سفارش غذا میدن، اونوخ من از بیرون زنگ میزنم خونه،سفارش میکنم غذا منو نخورن!! چه وضشه؟؟
-
یه سوال!!
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:26
یه سوالی هس که ذهن منو خیلــــــــــــــــــــــی درگیر کرده!! عاقا چرا به "ن" میگن "نــون" بعد به "کــ" میگن "کـــاف" ؟؟؟؟
-
یادش بخیر
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:25
یادش بخیر... اون قدیما، دروغـــگو دشـــمن خدا بود !...
-
مانده ام
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:23
اینکه نامش زندگیست،من را کشت ، مانده ام آنکه نامش مرگ است، چه میکند!
-
من بزرگ میشمو...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:22
خدایی یه چیزی که ناراحتم میکنه، اینه که من بزرگ میشم، و اطرافیانم پیر میشن... ـــــــــــــــــ خودم...
-
به سلامتی
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:20
به سلامتی لبخندی که کمکت میکنه به همه نخوای توضیح بدی حالت داغونه...
-
هرگز...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:19
هرگز شــــــــادی آدمــــــها را از خنـــــــده هایشان نسنجید! هیچ گاه میزان تنـــــــهایی افراد را با تعــداد دوســــــــتانشان نسنجید...!
-
برای بعضی دردها
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:18
برای بعضی از دردها نه میتوان گریه کرد، نه میتوان فریاد زد، برای بعضی از درد ها فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکســـت!
-
خیلی هم خوبم!
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:16
قبلنا از پاییز و زمستون متنـــــــــــــــفر بودم ولی الان ک فک میکنم، میبینم خیلی خوبــــــــــــــــــن! چون هرچقد دلـــــتت بخواد میتونی گریـــه کنی و آخرش بگی من خیلــیـــــــــــــــــــــــم خووبــــــــــم فقط یکم سرما خوردم... خــودم
-
:))):|
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:15
غضنفر نماز میخونه، یکی از کنارش رد میشه میگه آفرین! نمازشو میشکونه میگه روزه هم هستم!!
-
فارسی را پاس بداریم:))
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:14
هی میگن فارسی رو پاس بداریم،بفرما اینم پــــــــــــــاس! پیتـــزا به فارسی چی میشه؟؟ آفرین،کشــــــــــــــلقمه! خب حالا جعبه پیتزا چی میشه؟ بعله میشه "جاکشـــــــــــلقمه" این یکیو بگین:پیک موتوری پیتزا؟ میشه "جاکشـــــــــــــــــلقمه آور پول بگیر ببر"
-
یک فوت کافیست!
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:11
خدایــــــــــــا... برای خاموشی شـــــــب های انتـــــظارم، فقـــط یک "فــــــوت" کافیــــست! خاموشــــــم کن... خستـــــــــه ام...
-
همون سر دردای همیشگی!!
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:09
باید یه قوطی آبی بخرمو توش اسمارتیز بریزم، هروخت ســر درد داشتم و ازم پرسیدن چی شده، بگم "همون ســـر دردای همیشـــگی" و چند تاشو بخورم! خیلـــــــــــی صحنه قشنگی میشه ها
-
آدم ها...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:08
آدم هـــــــا... فـرامـوش نـــمیکــــنند ... !! . . . فــــــــقط ... دیـــگر ســـــــــــــــــــــاکت میشـوند ... هـمین....! به قول دوست عزیز...
-
از یه جایی به بعد...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:07
از یه جایی به بعد، دیگه بزرگ نمیشی، پیـــــــــــــــــــــر میشی... از یه جایی به بعد، خســــته نمیشی، میبری... از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیـــــــــــادی ای...
-
من فرزندی به دنیا نخواهم آورد!
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:05
من فرزندی به دنیا نخواهم آورد! بگذار منقرض شود، نسل غمگین چشمانمان نسل دل بستن های یواشکی نسل خیس گونه هایمان! بگذار منقرض شود، این درد های سر به فلک کشیده مان، و این دلهای شکسته مان...
-
اگر دلت گرفته باشد...
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:03
هزار بار دیگر هم که از شانه ای، به شانه ی دیگر بغلتی، این شب، صبح نمیشود اگر دلت گرفته باشد...
-
بلاتکلیفی
پنجشنبه 6 تیر 1392 12:01
دلتـــــــــــــــــــــ گرفته باشه، روز تعطیـــــــــــــــل باشه، غروبـــــــــــــــ باشه، بارونــــــــــــ هم بیاد، احساس میکنی بلاتکلیفــــــــــــ ترین آدم دنیا هستی!
-
کاش برای همیشه خواب میماندم!
پنجشنبه 6 تیر 1392 11:59
خـــــــوابــــــــــهایـــــــــم گاهی زیبا تر از زندگی ام میشوند، کاش گاهی برای همیشه خــــــــوابـــــــــــــــ میماندم...