چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

پاک کن


یه سری پاکـــ کـن هم بود همه چیـو ســیاه میکرد....
انگار خــدا از اونا کشـیده رو زندگــیامون...!

وقتی که...


ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷــﯿﺮﻫﺎ ﭘﺎﮐﺘﯽ ﺍﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﻠﻨـﮓ ﻫﺎ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺍﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﭘﯿﻨــﮓ ﭘﻬﻠﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻣﮕﯿﺮ "ﻋﺸـــــق" ﻫﺎ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺍﻧﺪ


مــن


من یه نسخه کپی شده از زندگیم ام....

نسخه اوریجینالش چن سال پیش مرد|:

از یه جایی به بعــد


از یـه جــایی بـه بعـد،

نـه اینـکه فایـده نداشـته باشـه ها...

نــــــــــــه!

ارزشــشو نداره...

چه تحملی...


گاهى جلوى آینـــه مى ایستم...

خودم را در آن میبــینم...

دست روى شانـــه هایش میگذارم..

و میگویم : چه تحــــملى دارد...

دلــــت...

این روزها


این روزها غرق سکوتم.. سکوتی برگرفته از تنهایی..
سکوتی که در پشت فریادهای بی صدایم است
دلگیرم از خودم ، از سکوتی که نمیشکند...
از لبانی که نمی خندند ، و از چشمانی که بی روح شده اند...
این روزها آسمان خاکستری است...

نـــــــــــه!!


ﻫَﺮﭼﯽ ﺍَﺯﺵ ﻣﯽ ﭘُﺮﺳﯿﺪﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺁﺑﺖ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ
ﻣﺜﻼً ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣَﻨﻮ ﻣﯽ ﺷﻨﺂﺳﯽ ؟
- ﺁﺭﻩ
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﺍﯾﻨﺠﺂ ﺧﻮﺑﻪ ﺑﺮﺁﺕ ، ﺭﺁﺣَﺘﯽ ؟
- ﺁﺭﻩ
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﺧﻮﺷﺤﺂﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺂﯾﯽ ؟
- ﺁﺭﻩ
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﯽ ﺧﻮﺁﯼ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯼِ ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ ،
ﺩﻟﺖ ﻭﺁﺷﻪ ؟ !
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖِ ﮐﻪ ﺍِﻧﻘﺪﺭ ﺟﯿﻎ ﻣﯿﮑﺸﻪُ ﺩﺁﺩُ ﻓﺮﯾﺂﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ
ﻧﻪ ! ﻧﻪ ! ﻧﻪ !
ﺑﻌﺪﺍً ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﺘﺂﺭ ﺁﺳﺂﯾﺸﮕﺂﻩ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻪ :
» ﺁﺧﻪ ، ﺑﺂ ﻫَﻤﯿﻦ ﺑَﻬﻮﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺳَﺮﺁﯼِ ﺳﺂﻟﻤﻨﺪﺁﻥ «
ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺁﻝُ ﻧﺒﺂﯾﺪ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ .

قصهــ


دیشب قصه ات را برای کسی میگفتم ،

باز عاشقت شدم …

اشرف مخلوقات


من اشرف مخلوقات نام دارم!
اما گاهى، گاهى که نه ، هرروز و هرشب آرزو دارم که کاش ماهى بودم!
ماهى کوچولوى رنگى که حافظه اش یاراى یادآورى کردن هیچ گذشته اى را ندارد!
من از خاطرات هرچند اندکم باتو گریزانم. . .
کاش ماهى بودم. . .


روزگاار


معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگار !!!!

این روزها سخت مرا درآغوش خویش

به بازی گرفته است !!!