چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

دردم


همه دردم اینه،
تکلیفم با خودم مشخض نیس...
اینو کسی درک نمیکنه...

میخندم اما...


سرخوشانه میخندم،شوخی میکنم،سر به سرت میگذارم،
و تو نمیدانی چقدر سخت است،
احساس خفگی کردن پشت این نقاب لعنتی..
.

آدم...


آدم از یه جایی به بعد دیگه حالش خوب نمیشه...

قبول دارین؟؟

میخندم


می خندمـــ !

تظاهـــــر به شـــادی میـ ـ ـکنم !

حرفـــ میزنمـــــ مثلـــ همه ...

اما ...

خیلیـ وقت استـــــ مرده امـــ !

خیلیـ وقت استـ دلم می خواهد روزه ی سکوتـــــ بگیـرم !

دلم می خواهد ببـــــــارم ...

و کسیـــ نپرسد چرا . . .

دلم...


دلـــــــــــم

کــــــــمی هـــــــــــــــوا میـــــــــخواهد،

امــــــــــا در ســــــــــــــرنگ...

آرزو


تمام آرزوی من امشب من این است
که فردا نباشم...

حرفم همینه...

آرومم


آرومــــــــــم،
ولـــــــــی قانــــــــــــونا داغـــــــــــونم

کفر نمیگویم


کــــــــــــــفر نمیگویم!
آرزوی مردن در ســـــــــــر دارم...
جهنـــــــــــــم همینجاست که امــــروز میــــــــمیرم و فـــــــــردا هنـــــــوز زنـــــده ام!

خیلی وقته


خیلی وقته

دیگه زندگی خوش نمیگذره،

فقط میگذره...

دلم میخواد...

دلم میخواهد

زندگی ام را موقتا بدهم دست آدمی دیگر،

و بگویم:

بیا...تو بازی کن تا من برگردم!

فقط...

نسوزیا..