چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام
چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

بخواب


ﺑﺨﻮﺍﺏ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ

ﺩﺭﺩ ﻫﺎﯾﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﺩﯾﺮﻭﺯﻧﺪ

ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺗﺎ ﻏﻤﻬﺎﯾﺖ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﺨﻮﺍﺑﻨﺪ ...!{-76-}

بس کـن


بــس کن ســاعت...

دیگر خــسته شدم...

آره مـن کـــم آوردم...خودم میـدونم که نیــست...

آنقـدر باصـدایت نبودنـش را بـه رخــم نکش...
i/icons/10.gif

تنهایی


ساﻋﺘـﻬﺎ ﺯﯾﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺷﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﻤـﺎﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ !


ﺬﺍﯾـﺖ ﺭﺍ ﺳـﺮد ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ !


ﺎﻫـﺎﺭ ﺭﺍ ﻧـﺼﻔﻪ ﺷﺐ !


ﺒـﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺷـﺎﻡ!

ﺒﺎﺳـﻬﺎﯾﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺗـــﻮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻨﺪ. ..

... ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻗﯿـﭽﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ !!

ﺎﻋﺘـﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺁﻫـﻨﮓ ﺗﮑـﺮﺍﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !

ﺷﺒـﻬﺎ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻟـﻬﺎﯼ ﺫﻫﻨﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻤﺮﯼ ، ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﺩ

ﻨﻬـﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺩﻣـﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ، ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩمــ ﻧﯿﺴﺖ ...

پیرزن بداخلاق


مطمعنم پیرزن بداخلاقی میشم،
پیرزنی که حوصله نوه هاشو نداره!
پیرزنی که همش میخواد تنها باشه
پیرزنی که تو کنج یه اتاق تاریک رو تخت دراز میکشه،

و خیره میشه به سقف

و ساعت ها بدون پلک زدن به خاطرات خوش یکی دو سال دوران جوونیش فکر میکنه!

خســـــــته


چه ســوزناک میزند امـشب
عقربـه سـاعت
سـمفونی روزمـرگی ها را
به گـمانم او هـم خسـته است
خسـته از ایـن تکـرار
خسـته از مـن
خسـته از شـمارش ثانـیه هـای مثـل هم!


فرض میکنم...


فرض می کنم!
تو..


خیلی دوستــــــم داری …

همینقدر که من دوستت دارم …

و یکی از همین روزها

... دلت برای روز های قشنگمون تنگ می شه …
فرض می کنم …
هیچ وقت بی تفاوت نبودی،
و تمام این ساعت ها
که نبودی
به یادم بودی …!
فرض می کنم..
دنیا هنوز آدم های احساساتی مثل من رو دوست داره …… !
و تو..و تـــو….
همین لحظه
دلت برای یه ثانیه از اون روزهایی که با من بودی سخت تنگ می شه …
فقط فرض می کنم ….. همین.........

ساعت ها


ساعتها را بگذارید بخوابند،

بیهوده زیستن را نیاز به شمارش نیست...

دروغ میگم؟!

ساعت ها

ساعــــــــــت هــــا را

بگـــــذارید بــــــخوابند

بیهـــــــــوده زیســـــــــــتن را

نیــــــــــاز به شــــــــــمارش نـــــــــیست

ساعت ها

ساعت ها را بگذارید بخوابند ...

بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست...