چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام
چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

تنهایی ینی...


ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺩﻭﺗﺎ ﻫﺪﻓﻮﻥ .. ﺭﻭ ﯾﻪ ﻣﻮﺯﯾﮏ ﻗﻔﻞ ...
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ :
ﻫﺮﻭﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ... ﻏﺮﻕ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ .. ﺩﻭﺭ ﺍﺯ
ﺟﻤﻊ ...
ﺗﻨﻬﺎﯼ ﯾﻌﻨﯽ :
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ .. ﻫﺮ ﻗﻮﻟﯽ ﮐﻪ
ﻣﯿﺪﯼ .ﺗﻬﺶ ﻣﯿﮕﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ....
ﺻﺒﺤﺎ ﺩﭖ ﺑﻮﺩﻥ ﺷﺒﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ....
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ..
ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ..
ﺗـــَـــﻤﻮﻡ ﺷــُــﺪ ....
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ
ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺎﻝ ﺍﻻﻥ ﻣﻦ
ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻣﻦ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ

پاییــــز


اخه از پاییز
نه هوای ۲نفرش،
نه کوچه های پربرگش
نه گریه های تنهاییش
نه بارون های عاشقانه
هیچ کدوم به ما نرسید.
لا مصب فقط حساسیت فصلیش افتاد به ما کصافط

مجازی


اسمهای مجازی…
تصویر های مجازی…
مشخصات مجازی…
و در بین این همه چیزهای مجازی…
تنها یک چیز حقیقت دارد
تنهایی من و تو.!

سخت است


سخــت است

درکـــ کردن دختری که

غم هایش را خودش میداند

و همه تنها لبخندش را می بینند

و هیچ کس جز همان دختر نمی داند

که چقدر تنهاست که چقدر می ترسد:

از باختن ، از اعتماد بی حاصلش ،

از یخ زدن احساس و قلبش و از زندگی

با کسی باش کــــ


با کسی باش که…
وقتایی که دلت گرفته…
حوصله نداری…
ناراحتی…
حس میکنی یه دنیا غم داری…
بلد باشه شادت کنه!
راه قلبتو بلد باشه!
تنهات نذاره!

سکوتـــ


با سکــــوت خیلی از مشکلها خودبه خود حــل میشه

وقتی میخوای کســی ندونه که عاشــقی
وقتــی بخوای هیچکـــس نفهمه دلــگیری
و حتـی وقتـی که داری تـو تنهــایی پـرپـر میزنی
سکــوت چقدر میتـونه به آدم کـــمک کنه
وقتـی به وقتـش ازش استـفاده کنیم
امــا
خیلـی وقـتها
نباید ســـکوت کردو ما سکــوت میکنیم
مثل وقتی که آخــریـن فـرصــت
برای گفـتن دوسـت دارم را از دسـت میدیم

یه آدمایی هستن


یه آدمـــایی هســـتن که همیـــشه با حوصـــله جـــواب اس ام اســاتو میدن...

هروقــت ازشــون بپرسی چــطوری؟ میگــن خــوبم..

وقــتی میبــینن یه گنجــشک داره رو زمیــن دنبــال غــذا میگــرده ,

راهشــون رو کج میــکنن از یه طــرف دیگــه میرن کــه اون نپره ...

...

همیــنایی که تو ســرما اگه یخ همــــ بزنن، دستتو ول نمیــکنن بــزارن تو جیبــشون ...

ــ

اونــایی که تــو تلفــن یهــویی ســاکت میــشن

ایــنایی که همیــشه میخــندن

اینــایی که تو چلــه زمســتون پیشنهاد بستــنی خوردن میدن

همــونایین کــه براتون حاضــرن هرکاری بکنن

اینــــا فرشــــتن ...

تــو رو خدا اگه باهــاشــون میریــد تــو رابطه، اذیتــشون نکــنین ...

تنــــهاشونــم نزاریــن؛ داغــون میــشن

دست نزنـــ


دست به صورتم نزن!

میترسم بیفتد نقاب خندانی

که بر چهره دارم.

و بعد سیل اشکهایم

تورا با خود ببرد

باز من بمانم و تنهایی...

این روزها


این روزها غرق سکوتم.. سکوتی برگرفته از تنهایی..
سکوتی که در پشت فریادهای بی صدایم است
دلگیرم از خودم ، از سکوتی که نمیشکند...
از لبانی که نمی خندند ، و از چشمانی که بی روح شده اند...
این روزها آسمان خاکستری است...

سیـــگار


ﺍﯾﻦ ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﮑﺸﻢ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺰﻧﻢ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺮﺍًﺕ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﭘُﺮﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ...

ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺭﺩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ...