ســــلاااام
ســـــــــــــــلاااااااام
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاااااااااام
خوبم
خوبین؟؟
اول یه تسلیت بگم واسه اول مـهر
میدونین ک متــــــــــــنفرممممم از تــه دل من از اول مهــر
البته کل 9 ماه مدرسه
ولی انصافا این شروع مدرسه ها یه خوبی داش!
اونم اینکه حال و هوام عوض شده
اصن شاد میزنم!!
ولی بازم متنفرمــــــــ
حالا ک سالای آخرمه دارم سعی میکنم آدم یا عادم شم
ینی مثه آدم درس بخونم
من ک خوشم نمیاد
ولی باید روی یه سری رو کم کنم
بعــله
شومام برام دعا کنین
منم واسه خودم دعا میکنم
زیادم حوصله توضیح دادن ندارم
همینه ک هس
میبینین شاد میزنم؟؟؟
فعلناااات
تکــــــــرار میکنـــــم ، چون تو را زیسته ام..
| تصدّق بینش زیبایت ، همه وجود مردانه ام.. |
با قلمی که به خون آغشته است..
و بر دفترم حکاکی میکند
اسم زیبای تو را
♦ هـر چـــــــه پــُــــــر رنــگ تـــــر ♦
آری دختـــــر..
من همینگونه دوست داشتن را میستایم..
خوشا دوست داشتن هایی را
که از دل می روینــــد ، به غمــزه ای..
و محــو نمیشوند هرگــــــز..
و انکار ! نعوذبلله !!!
" سهیل "
" پاییز "
پاییز احساس زن درونم را بارور می کند
و من
که هیچ وقت حرفی برای گفتن نداشته ام
هر پاییز
حوالی دره های خاموش مملو از ادعای خاک
و زیر رگبار رشته های نقره ای بارانی که دیگر هیچ چشمی را خیس نمی کند
برای تولد فرزند نامشروعم
دراز می شکم روبه خدا
و به زبان رنگها با او
و تمام صخره ها و سنگ ها که شاهد ما هستند
سخن می گویم
اینجا برگ یعنی رویای بلورین شبنم به روی تن نازک گیاه
آنگاه که موج گیسوان وحشی بید
در خلوت ارغوانی هم آغوشی میان افکار ما رخنه می کند
و نگاه یعنی
عکس من در آیینه ی شراب آلود چشمان تنها دختر خود فروش شهر
که زنانگی اش را دوست ندارد
پاییز که می شود
من با بوته های عاشقی که به دل خاک چنگ زده اند از ترس خیره سری های باد
و پشت فریادهای موسیقایی جیر جیر ک ها
شعورم را به خواب می زنم