چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام
چرک نویس عزیزم

چرک نویس عزیزم

چرت های خودم و چرت های دوست داشتنی ام

میترسم


انقدر که هِی به هر چی می خواستم نرسیدم،

اصلا نمی‌دونم رسیدن چه شکلی هست!!!

یعنی می‌ترسم یه روز برسم...

نفهمم که رسیدم...

همینجوری سوت‌زنان رد بشم...i/icons/s605.gif

نظرات 5 + ارسال نظر
سهیل دوشنبه 11 شهریور 1392 ساعت 14:22 http://Titbit.BlogSky.Com

ریحانه!

تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه، پنهان بود.

با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت از تنهایی معصومانه دستهایت.

آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود.


ریحانه!

اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن

در انتظار توست در انتظار توست.



آنه نبود؟؟:)))

سهیل دوشنبه 11 شهریور 1392 ساعت 14:25 http://Titbit.BlogSky.Com

فکر کردند پیچیده ای..

اما به ولله تو ساده ترین چیزی بودی که دیدند !

سهیل دوشنبه 11 شهریور 1392 ساعت 21:03 http://Titbit.BlogSky.Com

نه بابا !

ریحانه بود، آره آره


سهیل چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 23:18 http://Titbit.BlogSky.Com

درون فکـر تـــو از مـن هــــزار تصویـــر است

ندیده ای تـو مـرا یک نظـر، چه تقدیــر است !

درون فکـر مـن از تــو دلـی پــُـر از تیــر است

ندیده ام تـــو را، و خیال را چه تحصیل است !

درون فکـر مـن و تـــو هـــزار تدبیـــر است

این چه تقدیــــــــــــــــــــــــــــــر بدی ست..

fafa پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 19:11 http://middleofnowhere.mihanblog.com/

نترس !
رد نمیشی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد