انقدر که هِی به هر چی می خواستم نرسیدم،
اصلا نمیدونم رسیدن چه شکلی هست!!!
یعنی میترسم یه روز برسم...
نفهمم که رسیدم...
همینجوری سوتزنان رد بشم...
ریحانه! تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه، پنهان بود. با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت از تنهایی معصومانه دستهایت. آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود. ریحانه! اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن در انتظار توست در انتظار توست.
آنه نبود؟؟:)))
فکر کردند پیچیده ای.. اما به ولله تو ساده ترین چیزی بودی که دیدند !
نه بابا ! ریحانه بود، آره آره
درون فکـر تـــو از مـن هــــزار تصویـــر است ندیده ای تـو مـرا یک نظـر، چه تقدیــر است ! درون فکـر مـن از تــو دلـی پــُـر از تیــر است ندیده ام تـــو را، و خیال را چه تحصیل است ! درون فکـر مـن و تـــو هـــزار تدبیـــر است این چه تقدیــــــــــــــــــــــــــــــر بدی ست..
نترس ! رد نمیشی !
ریحانه!
تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه، پنهان بود.
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت از تنهایی معصومانه دستهایت.
آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود.
ریحانه!
اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن
در انتظار توست در انتظار توست.
آنه نبود؟؟:)))
فکر کردند پیچیده ای..
اما به ولله تو ساده ترین چیزی بودی که دیدند !
نه بابا !
ریحانه بود، آره آره
درون فکـر تـــو از مـن هــــزار تصویـــر است
ندیده ای تـو مـرا یک نظـر، چه تقدیــر است !
درون فکـر مـن از تــو دلـی پــُـر از تیــر است
ندیده ام تـــو را، و خیال را چه تحصیل است !
درون فکـر مـن و تـــو هـــزار تدبیـــر است
این چه تقدیــــــــــــــــــــــــــــــر بدی ست..
نترس !
رد نمیشی !